پرسش مهر 19

این صفحه متعلق امیر سجاد صبا غ زاده است

پرسش مهر 19

این صفحه متعلق امیر سجاد صبا غ زاده است

پرسش مهر 19
این وبلاگ در خصوص مسابقه پرسش مهر جناب رئیس جمهور طرح وب نویسی 97 با مطالب جدید در زمینه مذهبی، فلسفی فرهنگی و... طراحی شده است .
مدیر وبلاگ :امیر سجاد صباغ زاده
بایگانی
۰۳ آبان ۹۷ ، ۲۱:۰۸

اشعار زیبای سعدی

شعر زندگی در کلام سعدی

مقدمهمثل های اخلاقی

مثل های تربیتیمثل هایی در لزوم قناعت

مثل هایی در دوستیمثل هایی در توکل بر خدا

مثل هایی در تدبیر

مقدمه :آدمی چگونه می تواند صدها سال زندگی کند بی آنکه نامش، یادش و سخنش به کهنگی گراید. چگونه است که برخی،  سالیان دراز پیش از ما زیسته اند ولی سخنانشان این زمان در گوش ما آهنگ کلام گذشتگان را ندارد. از چه روست که اینان چنین جاودان مانده اند؟ با کجا ، با کدام اصل و ریشه پیوند یافته اند که کلامشان پس از گذشت قرن ها همچنان قابل فهم، خوش آهنگ و دلپذیر است. راز جاودانگی رازی بس عجیب است و در گستره زبان و ادبیات فارسی از این اعجاب آفرینان کم نیستند: اعجاب آفرینانی چون فردوسی، سنایی، عطار ، حافظ ، مولوی و سعدی. مردانی که کلامشان هم اینک پس از گذشت زمانی بیش از 800 سال هنوز تارهای دل هر فارسی زبانی را به ارتعاش درمی آورد .

در میان شعرای به نام ایرانی  سعدی، خیام و حافظ شهرتی جهانی یافته اند.  به ویژه آثار سعدی بیش از سه قرن است که به اکثر زبان های اروپایی ترجمه شده و تحسین اروپائیان را برانگیخته است. در کلام سعدی ، در گلستان و بوستان و غزلیات چه نهفته است که نه تنها مرز ملل که مرز زمان را هم درنوردیده است. بی شک کلام سعدی بایستی از سرچشمه های ناب انسانی، از اخلاقیاتی که ریشه در خلیفة اللهی آدمی دارد نشأت گرفته باشد." سعدی نه حکیم است و نه عارف. فقط شاعر است و شاعر واقعی. مخصوصاً شاعر آدمیت است که عشق و اخلاق مایه افتخار اوست."(1) آنچه در شعر سعدی رخ می نماید آدمی است. و آدمی را دگرگونی شرایط زندگی، صنعتی و ماشینی شدن آن، تغییر نمی دهد. نیازهای انسانی، آنچه مایه آفرین و اعجاز و یا نفرت و اکراهش می شود در طول قرن ها تغییر چندانی نیافته است." شعرسعدی، تصویر زندگی است. زندگی چهره خود را در این شعرها و نوشته ها باز می نماید و به سوی یک زندگی بهتر راه می گشاید."(2)

قدما سعدی را در کنار فردوسی و انوری سه تن پیامبران شعر می دانند از اینرو که: " معانی او هر چند گه گاه کاملاً عادی است به هیچوجه مبتذل و دست فرسود به نظر نمی رسد. بلکه همواره لطف ، ذوق و تعبیر شاعر از حدود معانی متعارف بالاتر می رود."(3) و این میسر نخواهد شد مگر آنکه شاعر نه به جد و جهد که با الهام و کشف و مشاهده شعر سروده باشد. سعدی هنگامی پا بر عرصه ادب ایران نهاد که شعر و اوزان آن کاملاً فرسوده و تکراری می نمود و ظهور سعدی جانی تازه در آن قالب دمید و شیوه جدیدی را بنیاد نهاد . " سعدی... آخرین مظهر کمال در سراسر ادبیات ایران است. تا مدتها بعد از او شعر فارسی فقط حافظ را در طراز اول به وجود آورد و نثر فارسی دیگر تقریباً هیچ چیزی که با کلام او قابل مقایسه باشد به وجود نیاورد."(4) بسیاری از گویندگان فارسی زبان بعد از حیات خویش به شهرت و آوازه بلند نائل آمدند ولی" سعدی از گویندگانی است که در زمان حیات خویش در میان فارسی شناسان کشورهای مختلف از آسیای صغیر گرفته تا هندوستان شهرت بسیار حاصل کرد."(5)

شهرت سعدی در زمانه خویش و قرن ها پس از وی را باید معلول چه عاملی دانست. اینک قریب به 800 سال از زمانه سعدی می گذرد. چه عامل یا عواملی سبب شده است که اینک کلام سعدی همه فهم باشد و وی را در تمام دنیا معلم اخلاق بدانند و و بنامند. استاد ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات ایران پنج عامل را دلیل جاودانگی سعدی می شمارد:

"1. سعدی زبان فصیح و بیان معجزآسای خود را تنها وقف مدح و یا بیان احساسات عاشقانه نکرد بلکه بیشتر آن را به خدمت ابناء نوع گماشت و در راه سعادت آدمیزادگان به کار برد.

2. وی نویسنده و شاعری جهاندیده و سرد و گرم روزگار چشیده و مطلع بود.

3. سخن گرم و لطیف خود را همراه با مثل ها و حکایت های دلپذیر بیان کرد.

4. در مدح و غزل راهی نو و تازه پیش گرفت.

5. در عین وعظ و حکمت و هدایت خلق شاعری شوخ و بذله گو و شیرین بیان است و خواننده خواه و ناخواه مجذوب او می شود."(6) علاوه برآنچه استاد صفا در علل ماندگاری شعر سعدی برشمرده اند باید این مطلب را هم افزود که سعدی نه برای مباهات در جامعه ادبی آن روز که برای مردم زمان خویش سخن می گفته است از اینرو کلام وی از اصطلاحات ثقیل عربی که زبان علم آن زمان بود ، خالی است " سعدی باآنکه در ادب عربی ... تبحر کافی داشت هیچگاه فارسی را فدای لفظ های غریب عربی نکرد به نحوی که نزدیک به تمام واژه های تازی که به کار برده است از نوع لغت هایی هستند که در زبان فارسی رسوخ کرده و رواج یافته ومستعمل و مفهوم بوده اند "(7)

ویژگی مردمی و عامیانه کلام سعدی که به اعمال ورفتار فضل فروشانه آلوده نشد، سبب شده که بعضی سخنانش در نزد عوام به صورت امثال درآید. در این گفتار سعی بر این است که آن دسته از سخنان شیخ شیراز که در طول زمان در میان مردم به صورت مثل درآمده است بررسی گردد.

در اخلاق:بی شک می توان بوستان و گلستان سعدی را  دایره المعارف بزرگ اخلاقی به شمار آورد. نکته های نغز و ظرایف اخلاقی در جامه حکایت و داستان با کلامی ساده و روان بیان شده است و بسیاری از این مثل ها در این گروه یعنی مثل های اخلاقی می گنجند.

در سخن و تاثیر آن شیخ شیراز گفته است:

تا مرد سخن نگفته باشد

عیب و هنرش نهفته باشد

در باب سخن و کلام سعدی شعری دیگر گفته است:

آهنی را که موریانه بخورد

نتوان برد ازو به صیقل زنگ

با سیه دل چه سود گفتن وعظ

نرود میخ آهنی در سنگ

در اخلاق اجتماعی نیز می توان کلام های شگفتی را در اشعار سعدی یافت مانند:

گاوان و خران بار بردار

به زآدمیان مردم آزار

و همچنین:

هر که عیب دگران پیش تو آورد و شمرد

 بی گمان عیب تو پیش دگران خواهد برد

 و یا:

امیدوار بود آدمی به خیرکسان

مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان

و سعدی در همراهی و دوستی چنین می سراید:

دوست آن دانم که گیرد دست دوست

 در پریشان حالی و درماندگی

    

و در پیمودن  راه بی حاصل ، شیخ شیراز چنین می گوید:

ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی

 کین ره که توی می روی به ترکستان است

سعدی در نفی و انزجار از تظاهر می سراید:

بزارید وقتی زنی پیش شوی

 که دیگر مخر نان زبقال کوی

به بازار گندم فروشان گرای

که این جو فروشی است گندم نمای

   

و در توصیه به زورمندان و احتراز از ضعیف آزاری شیخ اجل چنین می گوید:

مزن بر سر ناتوان دست زور

که روزی به پایش در افتی چو مور

 

در تربیت:آنکه معلم اخلاق است، تربیت را در جایگاهی بلند و رفیع نشانده ، بسیار ارج می نهد، ولی به نظر می رسد که سعدی نیکی انسان را بیشتر نتیجه وراثت می داند تا تربیت و چنین می سراید:

عاقبت گرگ زاده گرگ شود

گرچه با آدمی بزرگ شود

و یا:

پرتو نیکان نگیرد هر که بنیادش بد است

ولی با اینحال تربیت در کلام سعدی از جایگاه رفیعی برخوردار است:

پادشاهی پسر به مکتب داد

 لوح سیمینش برکنار نهاد

بر سر لوح او نبشته به زر

جور استاد به زمهر پدر

     

یکی از راه های تربیت تحمل مرارت و سختی است و سعدی در این زمینه می گوید:

تا رنج تحمل نکنی گنج نبینی

 تا شب نرود صبح پدیدار نباشد

و همچنین:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی

و یکی دیگر از شیوه های تربیت توجه به عکس العمل رفتار و کردار خویش است و سعدی چنین می گوید:

چو دشنام گویی دعا نشنوی

 به جز کشته خویشتن ندروی

در قناعت:

توصیه سعدی به قناعت و صد البته در جوانب مادی زندگی و نه معنوی آن است ، این خصلت حسنه در کلام  سعدی یکی از برجسته ترین خصایل انسانی است.

آن شنیدستی که در اقصای غور

با رسالاری بیفتاد از ستور

گفت: چشم تنگ دنیا دوست را

یا قناعت پر کند یا خاک گور

و یا می سراید:

هر که نان از عمل خویش خورد

 منت حاتم طایی نبرد.

و یا سعدی توصیه می کند:

چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن

که می گویند ملاحان سرودی

اگر باران به کوهستان نبارد

به سالی دجله گردد خشک رودی

و خود یک راه عملی قناعت را چنین توصیه می کند:

اندک اندک خیلی شود و قطره قطره سیلی گردد.

و یکی از راههای قناعت را هم ترازی آرزوها و امکانات می داند:

دوستی با پیل بانان یا مکن 

 یا طلب کن خانه ایی در خورد پیل

و سعدی گربه را نماد انسان های بی قناعت می شمرد و می سراید:

گربه مسکین اگر پرداشتی

تخم گنجشک از جهان برداشتی

در دوستی:بی شک دوستی حادثه ایی آن جهانی است که به اقتضای رحمانیت خدای بر زمین نازل شده است. دوستی دری است که بر بیابان تنهایی و عزلت بسته می شود.

در بخش اخلاقیات سعدی ویژگی دوست را دست گیری در پریشان حالی و درماندگی می داند و چنین می سراید:

از هر چه می رود سخن دوست خوشتر است

 پیغام آشنا نفس روح پرور است

و یا:

بادآمد و بوی عنبر آورد

  بادام شکوفه بر سر آورد

توکل بر خدای:توکل بر سرچشمه آفرینش از نشانه های ایمان و مایه پیروزی مومن است. سعدی در شعری دلپذیر چنین می سراید:

یکی طفل دندان برآورده بود

پدر سر به فکرت فرو برده بود

که من نان و برگ از کجا آرمش

مروت نباشد که بگذارمش

چو بی چاره گفت این سخن نزد جفت

نگر تازن او را چه مردانه گفت

مخور هول ابلیس تا جان دهد

هم آن کس که دندان دهد نان دهد

و همچنین در توبه و بازگشت به سوی خدا سعدی چنین می سراید:

ای که پنجاه رفت و در خوابی

مگر این پنج روزه دریابی

و جایی دیگر در لزوم اعتماد به رحمت پروردگار چنین می گوید:

خدای ار به حکمت ببندد دری

گشاید به فضل و کرم دیگری

در تدبیر:بهره جستن از فکرت ورای در زندگی تنها راه درست زیستن و عمر به سلامت بردن است.

مکن خانه بر راه سیل ای غلام

 که کس را نگشت این عمارت تمام

در میان اشعار و سخنان سعدی ابیات و یا مصرع هایی است که در فرهنگ عامه رسوخ یافته ولی نمی توان آنها را در هیچکدام از دسته بندی های فوق گنجانید:

در پرسش نابجا: چو دانی و پرسی سؤالت خطاست.

و چنین سؤالی می تواند چنین پاسخی داشته باشد: نگه کردن عالم اندر سفیه.

و یا سعدی در کلامی عاشقانه و در توصیف معشوق می گوید:

صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

و در شرح احوال عاشق دل از دست رفته:

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست

رنگ رخسار خبر می دهد از سر ضمیر

و در بیان کاری سفیهانه و نابخردانه می گوید:

یکی گوش کودک بمالید سخت

که ای بلعجب رای برگشته بخت

تو را تیشه دادم که هیزم شکن

نگفتم که دیوار مسجد بکن

به هر روی آنچه آمد مجموع امثالی است که در فرهنگ عامه از سخن سعدی به عاریت گرفته شده و خود حکایت از طبع لطیف و ذوق سلیم این ملت دارد که سخنان بزرگان ادب و فرهنگ خویش را در کلام روزمره و زندگی عادی خویش به کار گرفته ، در مقام تذکر و اندرز به کار می بندند.

و خود سعدی نیز بر این امر چنین مهر تائید می نهد:

مراد ما نصیحت بود و گفتیم

حوالت با خدا کردیم و رفتیم

کلیات سعدی

پی نوشت ها:

1. زرین کوب.عبدالحسین، حدیث خوش سعدی، 1379، ص7 و 96.

2. رقابی- حیدر. سعدی و فلسفه زندگی، 1363، ص 53.

3. زرین، ص118.

4. همان، ص 112.

5. صفا ذبیح الله ، تاریخ ادبیات ایران، ج2، ص111.

6. همان، ص114.

7. همان ص 115سعدی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۸/۰۳
امیر سجاد صباغ زاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی